آسمونی ...


زندگی

بالاخره راز زندگی را فهمیدم... سه چیز است : عشق !.. عشق! .. عشق! ..

روزی سر بر خواهم آورد


از لابه لای ابرهای سر درگم و بی نشان


و اوج را حس خواهم کرد


اوج وجود ..............اوج هستی و...



من یک زمینی ام


پاهایم گرما و سرما را حس کرده اند


گاه خارهای زمین پاهایم را آزرده اند و


گاه گاهی سبزه با طراوتش



آرامش را برایم به ارمغان آورده است



همیشه آسمان را در آغوش گرفته ام



و همواره او را در آغوش می فشارم



تا اینکه روزی برسد که با او یکی شوم ...



نوشته شده در یک شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 13:20 توسط رضوان| |


Power By: LoxBlog.Com